تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد با انتشار بیانیه ای نسبت به نوع عملکرد مدیریت این دانشگاه و هم چنین کارنامه بیست و چند ساله وی ابراز نارضایتی و نگرانی کردند.
متن کامل این بیانیه به این شرح است.
انجمنها و تشکلهای پویا و فعال، زمانی تحقق مییابند که بتوانند در عرض یکدیگر به موازنه آرا، افکار و عقاید بپردازند، و از همه مهمتر، انجام کار سیاسی، که سبب افزایش قدرت فهم و تحلیل آن و روشنگری دانشجو برای آگاه شدن در برابر فریب جریانهای سیاسی است. در حالیکه در دانشگاه آزاد نتنها بستر مناسب تحقق چنین امری مهیا نیست، بلکه فضایی سرشار از خفقان بر آن حاکم است که از جمله مصادیق آن، نبود انجمن صنفی به عنوان نماینده رسمی دانشجویان برای پیگیری مطالبات، نبود انجمن اسلامی، تعطیلی نشریات و... میباشد. از سوی دیگر مهجور ماندن واژه و هویت اسلامی، در دانشگاه آزاد اسلامی است
موضوع مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی، یکی از قدیمی ترین موضوعاتی است که همواره از بدو تأسیس تا به امروز عرصه ای برای منتقدان، تحلیل گران، متولیان علمی و پژوهشی و دلسوزان آینده علمی کشور بوده و میباشد. مشکلاتی که ریشه در مدیریت فردی، بسته، غیرشفاف و سوال برانگیز افراد آن دارد. آنچه در این میان حائز اهمیت است اینکه، تا به حال از دانشجویان این دانشگاه، که مستقیما تحت الشعاع مسائل آن قرار دارند، در فضایی امن نظر خواهی نشده است. لذا بر آنیم تا نکاتی را جهت روشن تر شدن افکار عمومی جامعه علمی به عرض برسانیم.
شایان ذکر است که مدیریت پلیسی مسئولان این دانشگاه و عدم مجال هرگونه انتقاد، اعتراض و شکایت به دانشجویان که منجر به پیگیری و برخورد شدید با عوامل آن میشود، لزوم ناشناخته بودن ما را ایجاب مینماید.
دانشگاه به عنوان مهد علوم مختلف و کانون ظهور و بروز افکار و اندیشهها و همچنین نبض تپنده کشور و الگوی تمام عیار جوامع اجتماعی، همواره از ویژگیهای ممتازی برخوردار بوده است. ویژگیهایی که لوح وجودی انسان را قالب و معنا میدهد و او را برای هدفی والاتر آماده میکند.
اکنون با گذشت بیش از 25 سال از عمر دانشگاه آزاد، که با هدف کمک به آموزش عالی کشور قدم در این عرصه نهاد، به دلیل وجود مشکلات و خلأهایی که ناشی از سیاست گذاریهای غلط و غیر کارشناسانه مسئولان آن میباشد، دانشجویان این دانشگاه را با سختیهای زیادی مواجه نموده است. سیاستهایی که ناشی از نوعی تفکر رقابتی مطلق به لحاظ کمی، برای توسعه و تحت پوشش قراردادن افراد بیشتری میباشد. که همین امر باعث مغفول ماندن توجه به رشد کیفی و رعایت استانداردها و برخورداری از آن ویژگیهای ممتاز شده است. توسعه فیزیکی با نگاه حداقلی به توسعه کیفی، چه میزان در رشد و اعتلای آموزش عالی میتواند موثر باشد؟ آیا صِرف رشد سرانه آموزشی هر فرد، میتواند معیاری برای سنجش و ارزیابی کیفی آن مجموعه باشد؟
از طرفی دیگر، در بعضی واحدها به دلیل جذب بیش از حد دانشجو، که مشخص نیست متناسب با کدام نیاز و بر طبق چه ملاکی بوده است، با کمبود فضای آموزشی مواجه هستیم. به عنوان نمونه در دانشکده فنی تهران جنوب با وجود 16 هزار دانشجو حتی یک کلاس اضافه برای حل تمرین وجود ندارد. آیا این امر چیزی جز نگاه مادی و کسب منفعت بیشتر را به ذهن متبادر میسازد؟ پذیرش بدون حد و مرز دانشجو، مطابق با کدام معیار و یا تأیید دستگاهها و نهادهای ذیربط بوده است ؟ آیا چنین سیاستی با علمِ بر وجود معضل بیکاری و بالتبع آن ایجاد اشتغال کاذب، باعث تغییر در نوع فرهنگ قشر تحصیل کرده جامعه نمیشود؟
اکنون مشکل بیکاری، طیف وسیعی از فارغ التحصیلان این دانشگاه را با سختی روبرو نموده است. نوعی نگاه تبعیض آمیز که در استخدام فارغ التحصیل آزاد با دولتی، چه در شرکتهای خصوصی و چه ارگانهای دولتی وجود دارد، ناشی از چیست؟ آیا ایجاد فارغ التحصیلان بیکار همان دستاوردی است که بر اطلاع رسانی آن بعد از 25 سال تأکید دارند؟
از دیگر مشکلات، کمبود امکانات آموزشی متناسب با تعداد دانشجویان، مخصوصاً در دانشکدههای فنی میباشد. کمبود وسایل آزمایشگاهی، نبود کتابخانههای مجهز، کمبود وسایل کمک آموزشی و نبود سایت کامپیوتری کافی (به عنوان مثال، وجود تنها 13 کامپیوتر در سایت دانشکده فنی تهران جنوب برای 16 هزار دانشجو) از عمده نواقص میباشد.
استفاده از اساتید درجه 2و3 و همچنین انتصابهای رابطه ای بدون در نظر گرفتن صلاحیت علمی و اخلاقی، از دیگر مشکلات
است. انتخاب هیئت علمی از میان فارغ التحصیلان این دانشگاه که بعضاً ازمسئولینی میباشندکه به دلیل دغدغههای کاری فراوان فقط موفق به کسب مدرک این دانشگاه شده اند، کفه علمی دانشگاه آزاد را سبک نموده است. ضمن اینکه عمده اساتید این دانشگاه به ویژه در دانشکدههای فنی، دارای شغل اصلی فارغ از تدریس در دانشگاه میباشند که البته تدریس آنها نیز یا برای کسب درآمد و یا برای تعهدی است که نسبت به دانشگاه دارند. رفتار بعضی از آنها به گونه ای است که دانشجویان را با کارمندان خود در ادارات اشتباه میگیرند. البته فقدان دفتر کار برای هر استاد به منظور ارتباط با دانشجو مزید بر علت شده است. افزون بر این هیچ گونه نظارتی بر نحوه عملکرد و ارزشیابی اساتید وجود ندارد. از طرفی دیگر، رفتار نامناسب کارمندان و کارکنانِ توجیه نشده، که فقط از روی رفع تکلیف انجام وظیفه میکنند نیز به نحوی است که هیچ گونه احساس تشخَصی به دانشجو داده نمیشود.ضرورت وجود روحیه نشاط و شادابی در دانشگاهها همواره از مسائلی بوده که مسئولان نظام بر آن تأکید داشته اند، روحیه ای که زمینه ساز بروز شکوفایی استعداد و بیان افکار و اندیشه دانشجو باشد.
اتخاذ سیاستهای سطحی و کودکانه، نظیر جدا کردن دخترها و پسرها در دوره ای و همچنین برخوردهای تند و موضعی خصوصاً در بحث حجاب که نتنها اثرات آن به دقیقه نمیرسد بلکه واکنشهای عکس را در پی دارد، ناکارآمدی این دانشگاه را در مهار مشکلات فرهنگی آشکار نموده است. وضعیت نابسامان فرهنگی و عدم برنامه ریزی مناسب برای جهت دهی و کنترل آن به موضوعی مزمن و نگران کننده تبدیل شده است که لزوم توجه هرچه بیشترمسئولان را میطلبد.اما مسأله شهریه دانشگاه، که به معضل اصلی خانوادهها تبدیل گردیده است.
شهریههایی که معلوم نیست بر طبق چه فرمولی محاسبه و از دانشجو اخذ میشود، شهریههایی که به جای مصرف برای دانشجو، صرف ساختن دانشگاه آزاد در بیابانهای مناطق محروم میشود و هیچ دستگاه نظارتی متعهد جهت کنترل آن و نظارت بر حسن مصرف آن وجود ندارد.اکنون نیز که شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری و نظارتی بر آموزش عالی فعالیتهایی را برای اصلاح این نواقص آغاز نموده، متاسفانه شاهد موضع گیریهای تند و سیاسی برخی افراد هستیم که در جهت حفظ منافع شخصی خود تلاش میکنند که این موضوع حتی در نامه 221 نماینده مجلس در حمایت از رئیس آن، که مظهر باج دهی و باج خواهی این دانشگاه و همچنین برگ زرینی بود در میان افتخارات مجلس هفتم در جهت استیفای حقوق ملت، نیز به خوبی مشاهده شد.
در انتها ما دانشجویان دانشگاه آزاد با تأکید بر اینکه مصالح هیچ یک از دانشجویان را بر منافع گروههای سیاسی مقدم نمیدانیم، حمایت قاطع و همه جانبه خود را از تصمیم رئیس جمهور محترم اعلام میداریم و از همه اساتید، دانشجویان، انجمنها و تشکلهای علمی وغیر علمی میخواهیم تا با صدور بیانیههای جداگانه در حمایت از این امر، ما را یاری رسانند تا هرچه زودتر رؤیای تحقق دانشگاه آزاد استاندارد اسلامی به حقیقت بپیوندد.
والعاقبه للمتقین
جمعی از دانشجویان دانشکدههای فنی تهران جنوب، تهران شمال، علوم و تحقیقات تهران مرکز، دانشکده الاهیات تهران شمال، دانشکده علوم سیاسی تهران مرکز، دانشکده مدیریت و علوم اجتماعی تهران شمال.