محمدرضا یزدان پناه: <ماموریت داریم، کشور را به کشور امام زمان تبدیل کنیم.> این جملهای بود که محمود احمدینژاد رییس جمهور در جریان آخرین سفر استانی هیات دولت به کرمان بیان کرد. عبارتی که شاید بتوان تولد آن را در روزهایی جستجو کرد که در بدو شهرداری احمدینژاد از چاپ نقشه مسیر عبور امام زمان در ایران هنگام ظهور خبر رسید و بعدها، با شایعه نامه هیات دولت در چاه جمکران و ماجرای هاله نور و قرائت دعای فرج در ابتدای هر سخنرانی بینالمللی ادامه یافت.واقعیت این است که هیچ شکی در انتظار مومنین به ظهور ولیعصر (عج) و حقانیت فلسفه درخشان انتظار در مکتب ناب شیعی وجود ندارد. این فلسفه همانی است که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی در شعار <تا انقلاب مهدی> متجلی شده است. اما به راستی، کارکرد و نقش دولت نهم و شخص محمود احمدینژاد در تبدیل ایران به کشور امام زمان (عج) چیست؟ پرسشی که برای پاسخ به آن شاید شخصی مناسبتر از محمدعلی رامین وجود نداشته باشد. مردی که گفته میشود در قامت یکی از نزدیکترین مشاوران و حامیان احمدینژاد، بیشترین تاثیر را بر او در پرداختن به مسایلی مانند انکار هولوکاست یا ترویج عدالت جهانی و نیز وظیفه دولت نهم برای زمینهسازی ظهور امام زمان داشته است. رامین در این گفتوگو اعتقاد دارد که پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز حرکت به سوی جامعه امام زمانی بود اما پس از رحلت امام خمینی، برخی جریانات و گروهها که وی تعدادی از روحانیون شیعه را هم جزو آن ها میداند، با واردات مفاهیم غربی به فرهنگ سیاسی جامعه، کشور را از نیل به این هدف دور نمودند. او اعتقاد دارد که پیروزی احمدینژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری، نشانهای از خواست و اراده مردم ایران برای دستیابی به جامعهای امام زمانی بود و احمدینژاد حق ندارد این مطالبه ملت ایران را فراموش نماید. گفتوگو با مردی که اصرار دارد در توصیفش از واژه مشاور رییس جمهور یا مسوول سیاسی ستادهای رایحه خوش خدمت استفاده نشود را در این خصوص بخوانید. محمدعلی رامین در تشریح مختصات و مشخصات کشور و جامعه امام زمانی، گفت: طبق اصول و مبانی اسلام، سیره پیامبر اعظم و اهل بیت عصمت و نیز مقدمه و اصول دوم، پنجم و 57 قانون اساسی، امامت امت اسلامی در زمان غیبت معصوم برعهده ولیفقیه به عنوان نایب امام زمان است. همچنین در اصل 177 قانون اساسی آمده که برخی اصول قانون اساسی از جمله اصل اعمال امامت امت اسلامی توسط ولیفقیه در زمان غیبت غیرقابل تغییر است. رامین مولفههای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی را استمرار امامت توسط ولیفقیه، پیگیری و استقرار عدالت در تمام امور و تلاش در جهت تشکیل امت واحده اسلامی دانست و اضافه کرد: فلسفه تشکیل حکومت جمهوری اسلامی با انگیزه تلاش برای ظهور امام زمان است. بنابراین، هیچ نهادی در این نظام وجود ندارد که وظیفه اولی یا ثانوی آن در راستای نیل به این هدف نباشد. این مساله، بنیان اندیشه شیعه و قانون اساسی است.وی سپس به تغییر برخی از کلیدواژههای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی پس از رحلت امام خمینی اشاره کرد و افزود: از جمله این کلیدواژهها، کلیدواژه امامت، امت و عدالت است. وی در تشریح این تغییرات اظهار داشت: هنگامی که واژه امامت به واژه رهبری تقلیل داده شد، کلمه امت هم به کلمه ملت تبدیل شد. در نتیجه عناصر امت اسلامی که خواهران و برادران دینی محسوب میشوند، به عناصری با نام شهروند تبدیل شدند که این واژه براساس مکتب اومانیسم غربی و مغایر با نگرش اسلامی بازتعریف و بر جامعه اسلامی ما تحمیل شد. وی دیگر کلیدواژه تغییر یافته را عدالت بیان کرد و گفت: کلیدواژه دیگری که پس از رحلت امام خمینی تغییر یافت، عدالت بود که از متن قرآن و سیره و سنت پیامبر اسلام و اهل بیت استخراج شده بود و پیگیری آن یکی از اهداف اصلی تشکیل حکومت جمهوری اسلامی اعلام شده بود، اما این کلیدواژه پس از رحلت امام خمینی به کلمه توسعه تغییر پیدا کرد. به گفته رامین، تنها راه اصلاح و نجات کشور و نظام از این انحرافات بازگشت به اصول قانون اساسی و مبانی فکری توحیدی و قرآنی است.
مکانیسم های جامعه امام زمانی
رامین در پاسخ به این پرسش که مکانیسمها و راهکارهای عملی برای دستیابی به جامعه امام زمانی چه هستند؟ گفت: نیل به این هدف نیاز به مکانیسم خاصی ندارد، تنها کافی است ما آموزههای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را ملاک اندیشه، انگیزه، گفتار و رفتار خود در تمام امور فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و روابط بینالملل قرار دهیم، آنگاه به طور طبیعی به زمینههای مساعد برای ظهور امام زمان (عج) نزدیک خواهیم شد.
دخالت روحانیت در سیاست
رامین در ادامه به دلایل دخالت روحانیت در سیاست اشاره کرد و افزود: در حقیقت ما که روحانیت را در سیاست و حکومت خود دخالت دادهایم، برای پیگیری اهداف و آرمانهای دینی بوده که آنان اسلام را برای ما اجرا کرده و ما را در مسیر رسیدن به حکومت امام زمان قرار دهند و یاری رسانند. وی ادامه داد: به جز هدف فوق، هیچ علت دیگری برای حضور روحانیت در سیاست از منظر عقل و شرع وجود ندارد. به عنوان مثال اگر بنا باشد اقتصاد، فرهنگ و سیاست ما مطابق با مفاهیم غربی باشد، دیگر چه نیازی به حضور روحانیت شیعه در مصدر امور است؟ ما انتظار نداریم که ارزش های غربی از زبان روحانیان شیعه به جای باورهای توحیدی به جامعه اسلامی القا شوند.
نقش مردم در جامعه امام زمانی
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که جایگاه آرای مردم در حرکت جامعه به سوی جامعه امام زمان چیست و آیا با بازگشت به مفاهیم ایدئولوژیک، رای مردم تنها به عنوان بیعت درنظر گرفته نمیشود؟ اظهار داشت: رای به معنای نظر است و بیعت به معنای عهد و پیمان. ضمن اینکه عرصه انتخابات و ابراز آرای مردم، نمودار اعلام نظر آنها در امور خاص و به نوعی تجدید بیعت مکرر با اهداف و آرمانهای انسانی نظام اسلامی است. وی تاکید کرد: مردم در 27 خرداد و سوم تیر 1384 از میان آن همه کاندیدای متنوع با شعارهای مختلف، شخصی را انتخاب کردند که حتی از یک مفهوم غربی هم در سخنان خود استفاده نمیکرد و مبانی خود را براساس اعتقاد و پیروی از ولایت فقیه به جامعه ارائه میکرد. بنابراین، احمدینژاد به عنوان فردی که با شعارهای ارزشی و توحیدی بر سر کار آمده، موظف است تا آرمانهای فراموش شده جامعه اسلامی و انقلاب اسلامی را احیا کند و مطالبات دینی مردم را به فراموشی نسپارد. رامین در عین حال توصیهای هم به رقبا و منتقدین احمدینژاد دارد: رسم جوانمردی و مردم دوستی ایجاب میکند تا همه جریانهای سیاسی و شخصیتهایی که در انتخابات ریاست جمهوری 84 مطلوب مردم واقع نشدند، از اراده ملی تبعیت کنند و رییسجمهور منتخب ملت را در پیگیری همه امور و مطالبات دینی یاری کنند یا حداقل در برابر تلاشهای او خصمانه عمل نکنند. این محقق مسایل سیاسی خصومتها با احمدینژاد را القا کننده نوعی انتقامگیری جریانات و اشخاص شکست خورده از ملت ایران دانست و گفت: این افراد و گروهها میتوانند با بهرهگیری از فرصتی که احمدینژاد در روابط بینالملل ایجاد کرده، دولت منتخب ملت را در تامین نیازمندیهای جامعه یاری کنند و فرصت پیش آمده را برای کسب رضایت خداوندی و تعالی روحی و معنوی خود و نیز پیشرفت روزافزون ملت بزرگ ایران و همچنین حضور گسترده خویش در عرصههای بینالمللی و به خصوص منطقهای، مغتنم بشمارند. وی در پاسخ به آخرین پرسش مبنی بر اینکه اگر رای و خواسته مردم خلاف آنچه که شما بیان کردید را مطالبه کند، تکلیف چه خواهد بود؟ اظهار داشت: این فرض که مبتنی بر مخالفت جامعه ما با اندیشههای اسلامی است، توهین به ملت ایران و همان مسالهای است که توسط برخی افراد موسوم به جناح دوم خرداد در زمان سلطه خود، مطرح میشد. رامین سخنان خود را این گونه به پایان برد: هر مسالهای که مبتنی بر فرضیه غیراسلامی بودن جامعه ما مطرح شود، توهین آشکار به هویت تاریخی ملت مسلمان ایران است که در دورههای گذشته هر روز و در هر شرایطی آشکارا به اثبات رسیده است، به گونهای که حتی مغولها هم تسلیم هویت اسلامی ملت ایران شدند